چون شب که ماه را

من می سرایمت 

چون دل که آه را

 

پ.ن:

به نام حسین

یک سالی به پلک زدنی گذشت 

یک سالی که لحظه ای از بغل امن و محکمت رهایم نکردی 

و 

بین دو کتف قرص و بازوانت امانم دادی 

و 

قلبم آرام ترین خانه ی جهان است

همان جا که بتو عهد بستم غیر خودت را راه ندهم

البته که بلطف خودت 

وگرنه چه کسی از من ضعیف تر و محتاج تر بتو

.

غیر تو هیچ تمنایی ندارم

و 

می دانم که شکرگزار نبوده ام و نتوان که باشم

 

من دوست دارمت

 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کرج رایان Mike درست کردن صنایع دستی فرکتال هنر Henry خیالپردازِ نادانِ سابق معلومات کده روزَن گاه آموزش شبکه pg-danesh